رد پای خیال
هنگام رسیدن ای آرزوی اولین گام ِ رسیدن کار جهان جز بر مدار آرزو نیست کی میشود روشن به رویت چشم من، کی؟ بر خامیام نام ِ تمامی میگذارم هرچه دویدم جاده از من پیشتر بود از آن کبوترهای بیپروا که رفتند
بر جادههای بیسرانجام ِ رسیدن
با این همه دلهای ناکام ِ رسیدن
وقتِ گل نی بود هنگام ِ رسیدن؟
دل در خیال رفتن و من فکر ماندن
او پختهی راه است و من خام ِ رسیدن
بر رخوت درماندگی نام ِ رسیدن
پیچیده در راه است ابهام ِ رسیدن
یک مشت پر جا مانده بر بام ِ رسیدن
ای کالِ دور از دسترس! ای شعر تازه!
میچینمت اما به هنگام ِ رسیدن
نوشته شده در دوشنبه 89/3/3ساعت
12:44 عصر توسط ستاره صبح نظرات ( ) | |
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |