رد پای خیال
وقتی مجسمه درحال فروریختن بود تقریبا اکثر رسانههای مهم خبری جهان لحظههای فرو ریختن آن را توام با نگرانی منعکس میکردند این در حالی بود که در همان سالها هر پنج دقیقه یک نفردر افغانستان بر اثر جنگهای خانمانسوز به علت جنگ،بیماری،ویا گرسنگی جان میدادند.اما توجه جهانی به سمت مجسمه بودا بود چرا که اولا اثرهنری گذشته تعدادی از انسانها بود و ثانیا به اعتقاد بیش از یک میلیارد بودایی سراسرجهان اهانت شد.این اقدام غیر انسانی باعث رنجش وآزردگی خاطر آنها شد .در همه این گزاره هایک چیز مشترک بود وآن انسان وانسانیت. حال با ذکر این مقدمه به بررسی اقدام حتاکانه گروهی افراطی به مناسبت حادثه 11سپتامبر میپردازیم:
اقدام جنون آمیز کشیش آمریکایی(تری جونز)اهل ایالت فلوریدا در فراخوان برای آتش زدن قران کریم به مناسبت حادثه 11سپتامبرباعث رنجش خاطر یک میلیاردونیم مسلمان سراسر جهان گردیدوموجی از خشم ومحکومیت رسمی وغیر رسمی رادرپی داشت، گرچه مقامات آمریکایی این حرکت رادرابتدامحکوم وخواستارانصراف آنها از این عمل شدنداما هیچ اقدام عملی در این راستاصورت نگرفت وبه رغم انصراف کشیش عدهای به فراخوان اوپاسخ دادند.
بی توجهی عملی به این اقدام وعدم جلوگیری ازآن به بهانه پاسداشت آزادی واحترام به بنیانهای آزادی عینا ضدآزادی است چرا که مطابق همان مبانی لیبرالیسم، آزادی افراد تا جایی حرمت دارد که به آزادی دیگران لطمه نزند وحرمت واعتقاد افراد پاس داشته شود.
امروزه دین اسلام به عنوان یکی از ادیان بزرگ جهان هم به لحاظ استحکام وعمق اندیشه وهم به لحاظ وسعت جمعیت پیرو، دارای یک ونیم میلیارد طرفدار میباشد که بی حرمتی به کتاب مقدس آنها بی حرمتی به اعتقادات انسانهاست.اقدام جامعه آمریکایی در این عمل حتاکانه نشانه عمق نفوذ صهیونیسم نه تنها در نهادهای رسمی و سیستم سیاسی آمریکا، بلکه نشان دهنده عمق نفوذ آنها در بدنه اجتماعی است که ازحمایت رسانهای و تبلیغاتی رسمی و غیر رسمی غرب برخوردار است .
دستگاههای تبلیغاتی غرب ابتدا با دامن زدن به پدیده اسلام هراسی و جلوگیری از نفوذ و گسترش اسلام در جامعه جهانی و ناکامی در پیشبرد این پروژه به اسلام ستیزی روی آوردند .چرا که نمیتوان هیچ توجیهی برای عدم اقدام عملی حکومت ایالات متحده در این راستا یافت . اقدام سانتی مانتالیستی و احساسی دولت آمریکا در عبور از کنار این اقدام نشان از نوعی سطحی نگری سیاسی و غلطیدن در مسیر ارتجاع میباشد .
جامعه سیاسی و رسانهای غرب به بهانه مبارزه با تروریسم و خشونت امروز کلیت اسلام را هدف قرار داد، در حالی که آنها حادثه 11 سپتامبر را به گروه القاعده به رهبری اسامه بن لادن نسبت دادند، که قرائتی خشن و بیرحمانه از اسلام را نمایندگی میکند . نگارنده صرف نظر از صحت وسقم قضیه و قضاوت در این مورد از زوایای دیگری مطلب را پی میگیرد . قرائت بن لادنیسم وطالبانیسم از اسلام یک برداشت از اسلام است و آن خشونت جاهلیت عربی است که در قرائتی غیر منصفانه از اسلام تحت عنوان «جهاد» کانالیزه و عملیاتی میشود نه همه اسلام.
در نظامهای کاپیتالیستی و سرمایه داری این تودههای مردم عادی نیستند که تصمیم میگیرند و عمل میکنند، بلکه نوعی دیکتاتوری پیچیده و مدرن حاکم است تحت عنوان دیکتاتوری سرمایه و رسانه که به افراد بصورت انتزاعی اجازه تفکر و ورود به مسائل را نمیدهند، ذهنیات زیر سیطره رسانهای و بمباران تبلیغاتی جریانهای وابسته به سرمایه سالاران است که جامعه را تحت کنترل خود دارند .
مسئولین سیاسی، نظریه پردازان و آکادمیسینهای جامعه آمریکایی به خوبی واقفند که اسلام یک صدای واحد نیست، بلکه صداهای متفاوت با مشربهای گوناگون و نحلههای فکری مختلف،که چنان از درون با هم در ستیزند که گاه هر یک به نفی دیگری میانجامد. هیچ قرائت و گروهی نمیتواند کلیت آن را نمایندگی کند . متن مقدس محور مشترک تمام این قرائتها و مشربهاست. حادثه 11 سپتامبر فی نفسه امر مذمومی بود . اولین کسانیکه این فاجعه را محکوم کردند خود مسلمانان بودند زیرا که پیام و گوهر دین مبین اسلام، نفی خشونت و ایجاد برابری و عدالت است، حتی شان نزول قرآن کریم نیز مبارزه با جنگ و خونریزی مبتنی بر جاهلیت عربی است.
سکوت و یا بی تفاوتی محافل و مجامع جهانی نه تنها به فروکش کردن تنشها و روند برقراری آرامش و صلح در جامعه بین المللی کمکی نمیکند بلکه خشم تودههای مسلمان را شعله ور تر میکند.
اگر دو رخداد ذکر شده را در کنار هم بگذاریم و بین وسعت دامنه حتاکان،مقایسهای تطبیقی شود به خوبی میتوان دریافت که این حادثه کاملا با جهت گیری خاص سیاسی بوده است.
گرچه مقایسه این دو با هم تفاوت ماهوی و فرسنگها فاصله دارند، مجسمه بودا توسط کسانی فرو ریخت که قرائتی خشن از اسلام را نمایندگی میکنند .بودا در جامعهای فرو ریخت که مسیرهای اولیه توسعه را نپیمودند و در موج اول زندگی بشر زیست میکنند .اما حتاکان به قرآن مقدس کدام قرائت از دین مسیح را نمایندگی میکنند؟در جامعهای که از بالاترین سطح توسعه برخوردار است و مدعی پرچم داری تمدن بشری است چرا؟اگر در حادثه 11سپتامبر انسانهای بی گناهی کشته شدند نفس این عمل چه تفاوتی با کشتن انسانها در افغانستان و سایر نقاط جهان دارد اگر در 11 مارس به اعتقادات بسیاری از انسانها اهانت شده است آن انسانها چه تفاوتی با مسلمانان دارند؟ این پرسشها و دهها پرسش دیگر مسائلی است که هر انسان منصف و بی طرفی را به تامل وا میدارد.
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |